ی وقتایی یه زن تو سن پایین اما بعد از ده سااااال زندگی مشترک با وجود دو تا بچه بازم دلش میخاد برا یکی لوس بشه برا یکی ناز کنه .نیاز ب نوازشای بی حرف داره تا فقط دلش اروم و قرص شه
و چ خوب میشد اگه این اتفاقا از طرف مردی ک اسم همسر روشِ اتفاق بیوفته
و چقدر بد میشه ک بعد این همه سال تو حسرت ی مرد اروم و صبور و عاقل باشی
ک با پرخاشگریا و زود رنجیا و لجبازیا وقد بازیاش آزارت نده
چقدر بده ک کنار مردت حس امنیت و ارامش مدام نداشته باشی و هر لحظه حس کنی با هر چیزی ممکنه از ی ادم مهربون و خوش اخلاق تبدیل بشه ب گند اخلاقترین شوهر ممکن
و تو همچنان در حسرت بمونی
خیلی سخته زندگی کنی ولی نه اونجوری ک باب دلته خیلی سخته حرص چیزایی رو بخوری ک کمترین نقش و توشون داری و سهمت بیشترین استرسه
خدای من ،بزرگ من ، نقطه ی امن من ، پناه و همدم من از تو میخام زندگی مو بر وفق مرادم کنی ،از تو میخام چون تو توانایی ،چون کسی غیر تو رو قادر نمیبینم
خدای من ،مهربونم ، فردا شب عید فطره از تو میخام مراد دلمو فردا شب عیدی بهم بدی
آمییییییین
ب معنای واقعی کلمه امروز غروب جمعه رو حس میکنم ینی تمام دلگیریاشووو
غروب جمعه باشه ، دلت از قبلترا گرفته باشه ، اعصابت داغون باشه ، تابستون گررم و شرجیه مزخرفم باشه
چ شوووود .هی .
حالا همه اینا ب کنار چند روزیم باشه ندونی برا چی انقد ناخوش احوالی
درباره این سایت